مردی به نام نجیح روایت کرده که گوید: حسن بن علی (علیهالسّلام) را دیدم که غذا
میخورد و سگی نیز در پیش روی او بود که آن حضرت هر لقمهای که میخورد لقمه دیگری
همانند آن را به آن سگ میداد. من که آن منظره را دیدم به آن حضرت عرض کردم: اجازه
میدهی من این سگ را با سنگ بزنم و از سر سفره شما دور کنم؟ در جواب من فرمود: «دعه
انی لاستحیی من الله (عزّوجلّ) ان ی ذو روح ینظر فی وجهی و انا آکل ثم لا اطعمه؛
او را بحال خود واگذار که من از خدای (عزّوجلّ) شرم دارم که حیوان روح داری در روی
من نگاه کند و من چیزی بخورم و به او نخورانم! »
خوارزمی، موفق ابن احمد، مقتل
الحسین (علیهالسّلام)، ج۱، ص۱۵۵.
درباره این سایت