وقتی معاویه به کوفه آمد، در خطبه‌اش در مورد علی (علیه‌السّلام) سخن گفته و به او دشنام داد؛ در حالیکه حسن و حسین (علیهما‌السّلام) پای منبر نشسته بودند، سپس به حسن (علیه‌السّلام) دشنام داد؛ پس حسین (علیه‌السّلام) ایستاد تا به وی جواب گوید؛ اما حسن (علیه‌السّلام) دست وی را گرفته و او را نشانید؛ پس خود ایشان ایستاده و گفت: ‌ای کسی که در مورد علی (علیه‌السّلام) سخن گفتی! ! ! من حسن (علیه‌السّلام) هستم و پدرم علی (علیه‌السّلام) است و تو معاویه هستی و پدرت صخر؛ مادر من فاطمه (علیهاالسّلام) است و مادر تو هند؛ جدّ من رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است و جدّ تو ربیعه است؛ مادر بزرگ من خدیجه (علیهاالسّلام) است و مادر بزرگ تو قتیله؛ پس خداوند هر کدام از ما دو را که نسب پست‌تری دارد و آنکه بدی وی از قدیم تا حال باقی است و آنکه پیش‌گام در کفر و نفاق بوده است را لعنت کند. پس همه مردم مسجد گفتند: آمین. همه ما نیز آمین می‌گوییم.
صفوت، احمد زکی، جمهرة خطب العرب، ج۲، ص۱۲؛ ابو الفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص۷۸؛ ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶ ص۴۷؛ ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه عن معرفه الائمه، ج۲، ص۱۶۵؛ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۵.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Angilina negar شاهنامه صوتی Emily فورکیا Kathleen البرزکرين از سراسر وب پوچ